هیچکس به اندازه بالشتم تنهاییم را درک نکرد...هیچکس .....حتی خدا استفاده واژه مهدي در تاريخ

واژه مهدى، به معنى كسى است كه بوسيله خدا هدايت مى‏شود، صفت مفعولى ريشه هدى به مفهوم «هدايت كردن» مى‏باشد. اين اصطلاح دو بار در قرآن در صفت فاعلى با همان ريشه هادى، هدايت‏كننده، بكار رفته است. در اولين مورد خداوند مى‏فرمايد: «البته خداوند اهل ايمان را به راه راست هدايت فرمايد» (حج، آيه 53) و در مورد دوم چنين آمده است: «تنها خداى تو براى هدايت و نصرت و ياريت كفايت مى‏كند» (فرقان، آيه 31).

لذا، در سراسر تاريخ خداوند علم و قوانين خود را به انسانهاى هدايت يافته نشان داده است (وحى) تا بشريت را به راه راست رهنمون سازند. اين انسانهاى هدايت يافته را «پيامبر» مى‏نامند و واجد ارزشهاى والائى هستند كه آنان را قادر مى‏سازد تا فرامين و دستورات الهى را به مرحله اجرا در آورند و مردم را به دور از هر خطايى رهبرى كنند. از اينرو، قرآن آنان را «هداة» (مفرد هادى) مى‏نامد، زيرا با يارى خداوند به راه راست هدايت شده (مهتدون) اند.
واژه مهدى (شخص هدايت شده) همان معنى مهتدى را دارد. در عين حال به عنوان تجليل در صدر اسلام در مورد افراد خاصى بكار رفته است، از جمله در مورد قائم نيز استعمال شده است. نمونه‏هاى فراوانى را مى‏توان يافت كه نشان مى‏دهد واژه مهدى در اين دو مفهوم بكار رفته‏اند. بعنوان مثال، حسان بن ثابت واژه مهدى را در قصيده خود براى پيامبر اكرم (ص) بصورت زير بكار برد:
افسوس براى مهدى كه به خاك رفت!
آه، بهترين انسان روى زمين، ديگر (در بين ما) نيست.
جرير شاعر اين واژه را در مورد ابراهيم (ع) بكار مى‏برد. سنيان اغلب آن را براى چهار خليفه بعد از پيامبر (ص)، كه آنان را خلفاء الراشدون المهديون، بكار مى‏برند. سليمان بن صرد امام حسين (ع) را پس از شهادتش، مهدى بن مهدى خواند.
بنا به گفته راجكوسكى‏، ابو اسحاق كعب بن ماته نخستين كسى است كه مهدى را در كاربرد اعتقادى آن بعنوان منجى بكار برده است. البته ذكر اين نكته حائز كمال اهميت است كه خليفه دوم عمر بن خطاب، قبل از كعب از غيبت سخن رانده است. پس از رحلت پيامبر (ص) ، عُمر وانمود كرد كه محمد (ص) رحلت نكرده، بلكه همچون موسى پنهان شده و سرانجام از غيبت بازخواهدگشت. ولى ابو بكر، ادعاى عمر را تكذيب كرد و آيه زير را از قرآن به يادش آورد كه نشانگر مرگ پيامبر (ص) مى‏باشد:
« (اى رسول عزيز ما) شخص تو و همه خلق البته به مرگ از دار دنيا خواهيد رفت. آنگاه روز قيامت همه در پيشگاه عدل پروردگار خويش دادخواهى مى‏كنند» (زمر، 39، 1- 30)
مختار، كه در سال 66 ه.ق در كوفه قيام كرد، پيرو ابن حنفيه بود. وى، بعنوان مدعى امامت مهدى در مفهوم نجات‏بخش آن، ابن حنفيه را به اين لقب خواند. پس از آن، نام ابن حنفيه با فرقه كيسانيه پيوند خورد. كيسانيه منكر مرگ او شدند و او را مهدى موعود خواندند كه در كوه رضوا از ديده‏ها غائب شده و سرانجام قيام مسلحانه خواهد كرد و بى‏عدالتى را از بين خواهد برد. عقيده كيسانيه نقش عمده‏اى در تاريخ سياسى اسلام در دوران امويان داشت، زيرا تبليغات عباسيان كه موجب سقوط امويان شد، در واقع، از اين فرقه منشعب مى‏شود. حميرى نخست پيرو اين فرقه بود، لكن گفته مى‏شود كه پس از بحث با امام صادق (ع) براى او محرز شد كه امام غائب اين حنفيه نبوده بلكه امام دوازدهم مى‏باشد و از نسل حضرت حسين بن- على (ع) است و به اماميه گرويد.
زيديه نيز واژه مهدى را در مفهوم نجات‏بخش انتهاى تاريخ در مورد رهبران خود كه عليه عباسيان قيام مسلحانه كردند همچون محمد نفس زكيه (متوفى 145/ 762)، محمد بن جعفر صادق (متوفى 203/ 818)، و محمد بن قاسم الطالقان، كه در سال 219/ 834 ( (14)) ناپديد شد، بكار بردند.
همچنين، بخش عظيمى از گروه شيعه اماميه نيز عنوان مهدى را در مفهوم نجات‏بخش آن در مورد هر يك از امامان شيعه پس از رحلتشان بكار برده‏اند. اين مطلب، از ادعاهاى ناووسيه، واقفه، و پيروان امام حسن عسكرى (ع) روشن مى‏شود.
پس از شهادت امام صادق (ع) گروه ناووسيه مدعى شدند كه او قائم مهدى است كه دار فانى را وداع نكرده بلكه غيبت كرده است
گروه واقفه اين عنوان را در مورد امام موسى كاظم (ع) بكار بردند و مرگ او را منكر شدند و اين گونه وانمود كردند كه او قائم مهدى است و قيام خواهد كرد تا زمين را از عدل و داد برخوردار سازد، پس از آنكه از ظلم و جور پر شده باشد. عده‏اى ديگر از اماميه معتقد شدند كه امام يازدهم حسن عسكرى (ع)، قائم مهدى است. آخرين كاربرد اين واژه امام دوازدهم (ع) است كه بزرگترين اميد اماميه در مبارزات آنها براى نيل به عدالت و مساوات مى‏باشد.
ذكر اين نكته حائز اهميت زيادى است كه همه اين ادعاهاى مربوط به استفاده از واژه مهدى عمدتا بر اساس احاديث نبوى (ص) قرار دارد و به آينده اسلام و منجى نجات‏بخش انتهاى تاريخ بر مى‏گردد. بنابراين، بحث درباره احاديث نبوى و ائمه اطهار (ع)، بويژه احاديث مربوط به امام دوازدهم، به گونه‏اى‏كه بتوان بر مبناى آن موضوع غيبت او را درك كرد اصولى به نظر مى‏رسد.
--------------------------
*منبع: تاريخ سياسى غيبت امام دوازدهم(عج)، جاسم حسين، نرم افزار سيره معصومان.

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







تاريخ : سه شنبه 3 بهمن 1391برچسب:, | 18:43 | نویسنده : ف - م |
  • مستندها
  • مرکز فروش لینک